سفارش تبلیغ
صبا ویژن

[ در صفت مؤمن فرمود : ] شادمانى مؤمن در رخسار اوست و اندوه وى در دلش . سینه او هرچه فراختر است و نفس وى هرچه خوارتر . برترى جستن را خوش نمى‏دارد ، و شنواندن نیکى خود را به دیگران دشمن مى‏شمارد . اندوهش دراز است ، همتش فراز . خاموشى‏اش بسیار است ، اوقاتش گرفتار ، سپاسگزار است ، شکیبایى پیشه است ، فرو رفته در اندیشه است ، نیاز خود به کس نگوید ، خوى آرام دارد ، راه نرمى پوید . نفس او سخت‏تر از سنگ خارا در راه دیندارى و او خوارتر از بنده در فروتنى و بى آزارى . [نهج البلاغه]

مهر 1386 - اللهم صل علی محمد و آل محمد
macromediaxtemplates for Your weblogList of Iranian Top weblogspersian Blogpersian Yahoo

نویسنده: محمد بهشتی شنبه 86 تیر 9 ساعت 6:59 صبح

Image

شرق لندن در تهران

مسعود فروغی

روزنامه ی شرق باز هم در رویه ی مسبوق به سابقه ی طولانی خود یک صفحه ی کامل نشریه ی خود را به دفاع از دولت مطبوع خود(!) بریتانیای کبیر(!) اختصاص داد.

صفحه ی 3 روزنامه ی شرق در تاریخ سه شنبه 5 تیر 1386، امروز، گرچه نام نامی ایران را به بالای سر خود داشت اما قلم فرسایی(!) نویسنده ی آن روزنامه به انضمام عکس نیم صفحه ای از تونی بلر-نخست وزیر حالا دیگر سابق انگلستان- که اگر نگوییم بیشتر از جرج بوش، به انداره ی او دستش در حمام خون مردم عراق و افغانستان آلوده است بعد از آنکه سفیر انگلستان را انسانی مهربان و خندان معرفی می کند شکوه و گلایه ای خنده دار از دولت انگلستان می کند که«متأسفانه دولت بریتانیا… هیچ گاه نیازی حس نکرد تا به ترمیم جایگاه خود در نزد مردم ایران بپردازد.»

 

شرق اما در دوره ی اول انتشار خود هم آن چنان رویه ای را پیش گرقته بود و تا آن جا پیش رفت که در طول دفاع سی و سه روزه ی حزب الله لبنان از کشور خود در مقابل ارتش معلوم الحال اسرائیل به نماینگی رسمی جراید تلاویو، لندن و … در تهران تبدیل شده بود.

 

شرق امروز با مزمت دانشجویانی که آن ها را تعمداً بسیجی خطاب می کند در مقام وکیل مدافع جفری آدامز-سفیر انگلستان در تهران- نه تنها باغ قلهک را مستقل از سفارت انگلستان می داند؛ بلکه برگزاری جشن تولد ملکه ی انگلیس را تا حد یک امر مهم ملی- مذهبی بالا می برد و مثل یک دست آموز ماهر و موفق بر پایه ی دیگ پلوی انگلیسی در قلب پایتخت ایران را یک امر عادی می داند.

 

 البته از حق نباید گذشت، آن چه شرقیان را ناراحت می کند و برای آنها غیر عادی است اعتراض به ملکه ی بریتانیاست آن هم در روزهایی که او سلمان رشدی مرتد را شوالیه لقب می دهد.

 

اما اینکه نویسنده ی«جشن تولد ملکه و نبم نگاهی به منافع ملی ایران» در تیتر انتخابی خود منظور از ملکه را مشخص نکرده است  را شاید بتوان  به حساب دیگری گذاشت اما آنجا که او«اعطای این جایزه به سلمان رشدی» را«صرفا بر اساس جایگاه ادبی وی» می داند، تردیدی نمی ماند که منافع ملی مورد اشاره ی او بیشتر به دولت بریتانیا پهلو می زند تا به ایران!

 

وکیل مدافع سرسخت جفری آدامز، همان کسی که دولت ایران را-به اذعان شرق- تهدید به بازپس گیری اماکن فرهنگی ایران در انگلستان در صورت بحث درباره ی بازپس گیری باغ قلهک از انگلستان می کند در ادامه، بر پایی مهمانی دولت انگلستان تنها بیست و چهار ساعت پس از تخریب حرمین شریفین در سامرا را هیچ می انگارد و در مفام توصیه بر می آید که این کارها ما را از مسیر آرامش خارج می کند.منظور از آرامش آیا ادامه ی رویه ی باج دادن به انگلیس طبق روش دوستان هم فکر شرق است  یا نه را آقای نویسنده توضیح نداده است.

 

شرق لندن- ببخشید تهران- امروز زیاد عجیب کار نکرد اما برای آنها که دل در گروی مهر روباه پیر ندارند جمله ی تاریخی امام خمینی(ره) حکم یک فصل الخطاب را دارد«... آنان که هنوز بر این باورند و تحلیل می کنند که باید در سیاست و اصول دیپلماسی خود تجدیدنظر نمائیم و ما خامی کرده ایم و اشتباهات گذشته را نباید تکرار کنیم و معتقدند شعارهای تند یا جنگ سبب بدبینی غرب و شرق نسبت به ما و نهایتاً انزوای کشور شده است و اگر ما واقع گرایانه عمل کنیم، آنان با ما برخورد متقابل انسانی می کنند و احترام متقابل به ملت ما و اسلام و مسلمین می گذارند.

 

این یک نمونه است که خدا می خواست پس از انتشار کتاب کفرآمیز آیات شیطانی دراین زمان اتفاق بیفتد و دنیای تفرعن و استکبار و بربریت چهره واقعی خود را در دشمنی دیرینه اش با اسلام برملا سازد تا ما ازساده اندیشی به درآییم و همه چیز را به حساب اشتباه و سوءمدیریت و بی تجربگی نگذاریم با تمام وجود درک کنیم که مسئله اشتباه ما نیست بلکه تعهد جهانخواران به نابودی اسلام و مسلمین است والا مسئله فردی سلمان رشدی آن قدر برایشان مهم نیست که همه صهیونیست ها و استکبار پشت سر او قرار بگیرند...»

منبع: http://mostaghel.ir/critic/article/c-123.html


نظرات شما ()

نویسنده: محمد بهشتی شنبه 86 تیر 9 ساعت 6:59 صبح

فردای دوم خرداد 76 و پیروزی سید محمد خاتمی، 18 گروهی که در یک ائتلاف تاکتیکی و نه استراتژیک بر محور شکست ناطق نوری -و نه پیروزی خاتمی- به صحنه انتخابات آمده بودند جبهه تازه ای را تحت عنوان "جبهه دوم خرداد" تشکیل دادند. این جبهه که به تدریج بر همه مسئولیتهای اجرایی کشور تکیه زد در انتخابات مجلس ششم نیز به پیروزی دست یافت و اکثریت این مجلس را هم در اختیار گرفت.

 ناکامی ها و تشتت های سیاسی درون این جبهه و خاطره تلخی که برای مردم از عنوان آن بر اذهان نشست باعث شد تا بعضی از تئوری پردازان و اصطلاح سازان، آرام آرام واژه ی "دوم خردادی ها" را از ادبیات خود حذف و عنوان مثبت "اصلاح طلبان" را بر گزیدند.  این اصطلاح سازان البته همزمان با استفاده از تریبون های در اختیار، عناوین دارای بار معنایی منفی مانند اقتدار گرا و محافظه کار را هم برای رقیب سیاسی خویش تعریف کرده و بر تکرار آن برای جا افتادن در افکار عمومی اصرار کردند.

 "اصلاح طلبی" البته در قاموس جهانی و ملی دارای مفاهیمی است که چندان با مشی و روش دوم خردادی ها انطباق نداشت و امروز در آستانه انتخاباتی دیگر "جبهه دوم خرداد" که این نام را یادآور خاطرات تلخ دوران حاکمیت 8 ساله این جریان سیاسی بر کشور می داند بر بکار گیری واژه "اصلاح طلبی" اصرار می ورزد و از عنوان "دوم خردادی" پرهیز می کند. بازخوانی برخی وقایع تلخ در دوران هشت ساله حاکمیت دوم خردادیها این واقعیت را فراروی صاحبنظران قرار می دهد که بهتر است عنوان "اصلاح طلبی"ضمیر واقعی خود را بیابد و نمی تواند به دوم خردادی ها اطلاق شود.

 یادآوری برخی از آن خاطرات خالی از لطف نیست:

 1- ماجراجویی و آرامش زدائی از جامعه و بحران آفرینی مستمر و مداوم بطوریکه فضای سیاسی کشور همواره دستخوش التهاب، تشنج و درگیری های سیاسی بود.

 2- تنزل جایگاه رفیع مجلس شورای اسلامی از نهاد قانونگذاری کشور به تریبون یک جریان سیاسی. پمپاژ تشنج از تریبون مجلس ششم به جامعه بطوریکه جامعه همواره نگران یک موج سیاسی تازه از سوی دوم خردادیها از مجلس بود. اقداماتی نظیر( هر روز یک استعفا) و طرحهای جنجالی و حتی تهیه طرح سه فوریتی برای پذیرش تعلیق فعالیت غنی سازی اورانیوم که به اهرمی برای اروپائیها برای فشار وارد کردن به ایران تبدیل شده بود از خاطرات تلخ مجلس ششم بود و سرانجام واقعه تاسف بار (تحصن در مجلس) یک بدعت خطرناک را، در مجلس قانونگذاری کشور به یادگار گذاشت.

 3- رسوایی کنفرانس برلین و حضور برخی چهره های شاخص دوم خردادی در کنار ملی-مذهبی ها در این کنفرانس (که این عنوان هم حکایت خاص خود را دارد چه مدعیان آن نه ملی بودند و نه مذهبی!) وضعیت فضاحت بار این کنفرانس و اظهارات متن  و حاشیه آن از دیگر جلوه ها ی جریان دوم خرداد در کشور است. هنوز زخم اظهارات اکبر گنجی که گفته بود اندیشه ها ی امام خمینی باید به موزه های تاریخ سپرده شود در قلوب عاشقان امام التیام نیافته است.

 4- ایجاد روزنامه های زنجیره ای و چنگ انداختن بر اصول اساسی و ارکان نظام و حتی به چالش کشاندن قانون اساسی و حرمت شکنی های اخلاقی و اجتماعی از جامعه و تحقق تک صدایی سیاسی از طریق خشونت رسانه ای ازنمادهای (دوم خردادیها) است.

 5-  فاجعه 18 تیر و تلاش مذبوحانه برای براندازی نظام تحت حمایت دشمنان اسلام و ایران، به طوری که رییس جمهور آمریکا، کار ایران را در این واقعه تمام شده دانست؛ و البته حماسه مردمی 23 تیر بساط آن شورش را برچید و همچون کاغذ مچاله کرده و به زباله دان تاریخ افکند.

 6- تهاجم علیه دفاع مقدس و سرداران جنگ و نادیده انگاشتن حماسه جاودانه فرزندان غیور این ملت، به طوری که در نامه ای به رییس جمهور وقت، سرداران دفاع مقدس را کودتاچی خوانده و آنها که جان خود را برای نجات ایران از متجاوز بر کف گرفته بودند را متهم به کودتا کردند.

 7- بی توجهی به مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم و تمرکز بر روی مسائل سیاسی با آدرس های غلط برای آزادی، به طوری که بی تردید بخش عمده ای از گره های اقتصادی امروز جامعه ما ریشه در ناکارآمدی دوم خردادی ها در دوران مسوولیت آنان دارد.

 و بسیاری از خاطرات ناخوشایند دیگر که هر گز با "اصلاح طلبی" میانه ای ندارد. جالب آنکه برخی از عوامل پشت و روی صحنه آن حوادث، اکنون به دامن بیگانه پناه برده اند وتحلیلگران رادیو آمریکا علیه جمهوری هستند: محسن سازگارا، معاون بهزاد نبوی در وزارت صنایع، اکبر گنجی تئوریسین دوم خردادی ها، علی افشاری عضو برجسته دفتر تحکیم وحدت و از عوامل اصلی فاجعه 18 تیر و امیر فرشاد ابراهیمی عامل پروژه نوارسازان و ... دیگرانی که اکنون در امریکا تحت حمایت کاخ سفید به تحلیلگران سیاسی رسانه های ضد ایرانی امریکا ساخته تبدیل شده اند.

 اکنون و در آستانه انتخابات، البته این حق همه جریان های سیاسی است که خود را برای حضور دراین رقابت سیاسی مهیا سازند، اما انتظار می رود جریان های سیاسی با تابلو واقعی و ماهیت حقیقی خود به صحنه بیایند و از فریب افکار عمومی با عناوین غیر واقعی مانند "اصلاح طلبی" پرهیز کنند. جریان اصلاح طلبی، جریانی است که همه نیروهای معتقد به اصلاحات واقعی در جامعه را در بر می گیرد و نمی تواند به جریان مشخص سیاسی، که اتفاقا کارنامه ای ضد اصلاحات دارد اطلاق شود. بلکه بهتر آن است که این جریان تحت عنوان واقعی خود یعنی "جبهه دوم خرداد" به میدان بیاید و مردم نیز با شناخت کافی از دوم خردادی ها به انتخاب خود دست بزنند. البته لازمه این امر آن است که همه رسانه ها، مطبوعات و از جمله رسانه ملی در استفاده از این عناوین جانب واقعیت را بگیرند و از واژه "اصلاح طلبان" برای این جریان استفاده نکنند. آنها همان "دوم خردادی ها" هستند که مردم هم باید آنها را با تابلوی واقعی اشان، شناخته و اگر خواستند به آنها رای بدهند! منبع: نادر جلالی زاده / http://www.rajanews.com/News/?12032


نظرات شما ()

نویسنده: محمد بهشتی شنبه 86 تیر 9 ساعت 6:59 صبح

مخالفان دولت اسلامی در هنجارشکنی دینی به دو دسته فعال در نظر و عمل تقسیم شده‌اند. نظریه‌پردازان بر کرسی نظریه‌پردازی این مطالب را ارایه می‌کنند و دسته دوم در عرصه‌‌ی عمل قبح اعمال ضداسلامی را می‌شکنند. یک چهره‌ی روحانی با لباس و عمامه‌ی سیدی به نامحرمان دست می‌دهد، از طرف دیگر در روزنامه‌های این جریان، تجزیه و تحلیل‌هایی منتشر می‌شود که جای تامل دارد و حتی از ارتکاب این عمل نیز بدتر است.

روانبخش: دست دادن خاتمی با زنان عمدی بوده است

حجت الاسلام والمسلمین روانبخش دست دادن خاتمی با زنان ایتالیایی را عمدی و در جهت شکستن هنجارهای دینی دانست.

به گزارش انصارنیوز دبیر سیاسی هفته‌نامه پرتو، پنج‌شنبه (31/3/86) در جمع جبهه حامیان دولت اسلامی در مشهد گفت: متاسفانه جریانی در داخل کشور قائل به این هستند که احکام اسلام و دستورات قرآن و اهل بیت علیهم‌ صلوات‌الله خصوصا احکام سیاسی و اجتماعی، مربوط به زمان خاصی است و در این زمان و شرایط قابلیت اجرا ندارد. روانبخش ادامه داد: اخیرا "محسن کدیور" در "سمینار حقوق بشر در دانشگاه مفید قم" مقاله‌ای با عنوان "اسلام تاریخی و اسلام معاصر" ارایه کرده و در آن حرف‌هایی به شدت از حرف‌های کسروی تندتر و با بسته‌بندی جدیدتر زده است. در این مقاله گفته شده؛ اسلام بر اساس کتاب و سنت و برگرفته از قرآن و سخنان اهل‌بیت، اسلام تاریخی است و این اسلام دوره‌اش تمام شده، در مقابل اسلام معاصر اسلام سازگار با سکولاریزم و اعلامیه‌ی حقوق بشر می‌باشد و مبنای آن "عقل" است. به عنوان نمونه می‌گوید عقل حدود و احکامی که مربوط به زنان است مثل دیه، ارث، حجاب و ... را نمی‌پذیرد!

دبیر تشکل نخبگان حوزه و دانشگاه گفت: این حرف‌های ضداسلام از جانب کسانی زده می‌شود که از روی کار آمدن دولتی در  اشاعه و ترویج فرهنگ امام (ره) و اسلام ناب محمدی (ص) کوشاست، احساس خطر کرده‌اند تا زحمات 16 ساله‌شان در دین‌زدایی از بین نرود.

وی گفت: مخالفان دولت اسلامی در هنجارشکنی دینی به دو دسته فعال در نظر و عمل تقسیم شده‌اند. نظریه‌پردازان بر کرسی نظریه‌پردازی این مطالب را ارایه می‌کنند و دسته دوم در عرصه‌‌ی عمل قبح اعمال ضداسلامی را می‌شکنند. یک چهره‌ی روحانی با لباس و عمامه‌ی سیدی به نامحرمان دست می‌دهد، از طرف دیگر در روزنامه‌های این جریان، تجزیه و تحلیل‌هایی منتشر می‌شود که جای تامل دارد و حتی از ارتکاب این عمل نیز بدتر است.

حجت الاسلام والمسلمین روانبخش افزود: دفتر آقای خاتمی دست دادن با زن نیمه عریانی را که خود آقای خاتمی به سوی او رفته و دست می‌دهد، حکم ثانوی می‌داند! "فاضل میبدی" در مقاله‌ای در روزنامه هم‌میهن (یکشنبه 27/3) با عنوان "مساله دست دادن" می‌نویسد: «حرمت دست دادن با زن در کشوری که جزو عرف و عادات آن کشور به حساب می‌آید مورد اتفاق فقها نیست و برخی فقها آن را بی‌اشکال می‌دانند»!! "مصطفی ایزدی" در سرمقاله روزنامه همبستگی (چهارشنبه 30/3) با عنوان "دست دادن به زنان غیرمسلمان" به دنبال اثبات این است که بگوید: در کشورهای خارجی اگر زنان دست دراز کنند و ما دست ندهیم، این وهن اسلام است، اشکال دارد و باید فقها این فتوا را عوض کنند تا در جاهایی که دست دادن عرف است این عمل مانعی نداشته باشد!

دبیر سیاسی هفته‌نامه پرتو تاکید کرد:‌ در مقام عمل شخصیت طراز اول مدعیان اصلاح‌طلبی با این که می‌بیند فیلمش برداشته می‌شود و ممکن است بعدا پخش شود، با زنان نیمه عریان دست می‌دهد و برای شکستن هنجارهای دینی "خودسوزی" می‌کند، و افراد قلم به دست نیز وارد میدان شوند برای توجیه کردن که "اسلام تاریخی" گذشت!

استاد مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) در پاسخ به این شبهات گفت: آن چه که در شریعت مقدس آمده، امام (ره) از آن تعبیر کردند به اسلام ناب محمدی (صلی‌الله علیه و آله و سلم) و فقه آن را تعبیر کردند به فقه جواهری و فقه سنتی. امام (ره) هیچ‌گاه اصول و ضروریات دین و فقه جواهری را فدای حرف‌های به اصطلاح روشنفکری نمی‌کردند و التزام عملی به این مساله داشتند و اگر جایی می‌فهمیدند کسی بر خلاف فقه جواهری عمل کرده است به شدت توبیخ می‌کردند. در مقابل اسلام ناب محمدی (ص)، اسلام امریکایی را مطرح کردند، که به نظر می‌رسد "اسلام معاصر" که آقای کدیور و دوستانشان مطرح می‌کنند همان اسلام ناب امریکایی است که بر اساس عقل بشر است و کاری به کتاب و سنت و فرمایشات پیامبر خدا (ص) و اهل بیت (ع) ندارد.

حجت الاسلام و المسلمین روانبخش افزود: قرآن متعلق به همه زمان‌ها و جاودانه است، در جای جای قرآنی که خداوند به عنوان آخرین کتاب آسمانی فرستاده، نوشته شده هدی للعالمین، هدی للناس. این به معنی این است که قرآن در هر زمانی به دست هر کسی و در هر گوشه دنیا برسد، برای هدایت است. تحدی نیز در خود قرآن است که "اگر می‌توانید یک آیه مانند آن بیاورید."،  "اگر این کتاب متعلق به غیر خدا بود، در آن اختلاف‌های فراوان بود"، "شما از علم خیلی کم بهره گرفتید"

وی ادامه داد: پیامبر خدا (ص) نیز فرمودند آنچه که حلال است تا روز قیامت حلال است و آن چیزی که حرام است تا روز قیامت حرام است. اسلام دینی مقطعی نیست که شما بگویید متعلق به زمانی بود و تمام شد و رفت. تا چه زمانی شما می‌گویید حجت بوده؟ تا کی؟‌ چند سال؟ از آن زمان به بعد بشر باید هدایت بشود یا نه؟ یا باید به حال خودش رها شود.

دبیر سیاسی هفته‌نامه پرتو تاکید کرد: در سوره احزاب آمده که هیچ مؤمنی درباره امر خدا و دستور خدا حق مخالفت ندارد، ولو مربوط به خود مردم باشد. کسی که با دستور خدا و پیامبر خدا مخالفت کند گمراه شده گمراهی مبین و آشکار.

حجت الاسلام و المسلمین روانبخش گفت: کسانی که با آوردن اسلام معاصر، می‌خواهند مقابل حکم خدا بایستند، گمراهند. این حرف‌ها را علی محمد باب و کسروی و ... آوردند، ولی مردی هم مثل نواب صفوی پیدا شد و مقابله کرد.

وی افزود: اسلام یک مجموعه‌ی کامل است و اگر ما نمی‌فهمیم دلیل بر این نیست که باید اسلام را کنار گذاشت. آن کسی که می‌گوید احکام اسلام قابل اجرا نیست، نمی‌فهمد و عقلش نمی‌کشد، باید بیشتر درس بخواند تا بفهمد.

دبیر سیاسی هفته نامه پرتو گفت: وظیفه‌ی ما است که در برابر این بدعت‌ها و موضع گیری‌ها در برابر مبانی و ارزش‌های دینی بایستیم و از اسلام ناب محمدی (ص) با تمام وجود دفاع کنیم و پای همه‌چیز آن باشیم. در پای این اسلام و انقلاب بیش از 300 هزار شهید قربانی شده‌اند.

منبع: http://www.ansarnews.com/?usr=news/detail&nid=1235


نظرات شما ()

نویسنده: محمد بهشتی شنبه 86 تیر 9 ساعت 6:59 صبح

یاران باران! دست بردارید

روزنامه هم میهن که معلوم نیست چرا تا این اندازه درک و شعور مردم را دستکم می گیرد با چاپ دو عکس از فیلم مربوط به دست دادن آقای خاتمی با زنان و دختران ایتالیایی به گونه ای بسیار ناشیانه تلاش کرده است این فیلم را مونتاژ شده قلمداد کند. در یکی از این عکس ها، دست آقای خاتمی در حالی که انگشتر به انگشت دارد دیده می شود و عکس دیگر دست آقای خاتمی را در حالی نشان می دهد که برای دست دادن با یک خانم ایتالیایی دراز شده است ولی انگشتر در دست او نیست. روزنامه هم میهن با چاپ این دو عکس نتیجه گرفته است که چون در دست آقای خاتمی هنگام دست دادن با خانم ایتالیایی انگشتر دیده نمی شود بنابراین تصویر دست ایشان در فیلم مونتاژ شده است!! که باید گفت؛
1- برخلاف ادعای هم میهن، در فیلم اصلی تمامی حرکات آقای خاتمی کاملا عادی است و در تصویری که انتخاب شده، اساسا جزئیات دست از جمله بند انگشتان قابل رویت نیست که سخن از دیدن یا ندیدن انگشتر آقای خاتمی در میان باشد و مگر در تمامی فیلم های فراوانی که در داخل کشور و به هنگام ریاست جمهوری آقای خاتمی از ایشان تهیه شده است، انگشتر وی به هنگام مصافحه با این و آن پیداست؟!
2- این تصویر مربوط به چند لحظه قبل از دست دادن آقای خاتمی با زن ایتالیایی است و در ادامه فیلم مصافحه او با همان زن ایتالیایی به وضوح دیده می شود. مضافا آن که آقای خاتمی پیش از آن با زن دیگری که کنار زن یاد شده ایستاده بود نیز دست می دهد که هر دو تصویر در همین صفحه آمده است.
3- صرف نظر از ماجرای انگشتر، آقایان درباره حرکت آقای خاتمی از جمله گام برداشتن ایشان به سوی خانم ها و دراز کردن دست برای مصافحه با آنها چه توجیه ناشیانه دیگری دارند؟ آیا حرکت هم قابل مونتاژ است؟! مگر این که ادعا کنند فیلم 5/6 دقیقه ای یک انیمیشن است که... جل الخالق!
4- در فیلم 5/6 دقیقه ای مورد اشاره، آقای خاتمی با چندین زن و دختر ایتالیایی دست می دهد که معلوم نیست جناب خاتمی و دوستان ایشان برای آن صحنه های زننده چه توجیه ناشیانه دیگری تدارک دیده اند؟ مخصوصا صحنه دست دادن آقای خاتمی با یک خانم نیمه عریان!... احتمالا چند روز دیگر هم میهن با استفاده از پارچه ضخیم چتر در «بنیاد باران»! بخش های عریان بدن آن خانم ایتالیایی را می پوشانند و «شاهکار»! ناشیانه دیگری خلق می فرمایند!...
گفتنی است در فیلم دیگری از همان مراسم جناب آقای خاتمی در کنار خانم خبرنگار دیگری با پوشش بسیار زننده نشسته است که... بگذریم.
5- تلاش مدعیان اصلاحات برای تحریف ماجرا از جمله استناد به حکم ثانویه! در آغاز و داستان ساختگی اخیر از فیلم 5/6 دقیقه ای به اندازه ای ناشیانه است که به نظر می رسد هدف آنها از این اقدامات، تطهیر آقای خاتمی نیست، بلکه اصرار دارند انجام این عمل ناپسند از سوی آقای خاتمی را برای همه به اثبات برسانند و نگذارند این ماجرای غیراخلاقی به فراموشی سپرده شود. چرا که فقط نیم نگاهی به مواضع این جریان در گذشته و حال به وضوح نشان می دهد آنان آقای خاتمی را بریده از ارزش های اسلامی و انقلابی می پسندند،... و افسوس آقای خاتمی چنان در ساخت چهره ای از خود که مورد قبول غرب باشد مشغول است که متوجه نیست از که بریده و با که پیوسته است؟!
6- و بالاخره صد رحمت به آن روحانی وابسته به حلقه کیان و آن سفیر سابق ایران در فرانسه که وقتی دیدند قضیه قابل انکار نیست هر دو به آن اعتراف کردند. اولی کوشید برای این اقدام خلاف اخلاق حکم ثانویه بتراشد! و دومی، بهانه آورد که آقای خاتمی در ازدحام جمعیت متوجه برخی از تماسها نبوده است!... اگرچه بهانه تراشی اولی بیرون از مبانی شرعی بود و در فیلم 5/6 دقیقه ای که دومی به آن استناد می کرد از ازدحام جمعیت خبری نبود.
راستی: چرا آقایان از اینکه تعدادی کارشناس و متخصص فیلم 5/6 دقیقه ای را ارزیابی کرده و درباره آن اظهارنظر کنند، وحشت دارند؟! این بررسی کارشناسانه تکلیف صلاحیت کسی که ارزشهای اسلامی و اخلاقی را نادیده گرفته و نیز تکلیف صلاحیت گروههایی را که از این اقدام ناپسند دفاع کرده اند، روشن می کند و تکلیف مردم و مراکز تصمیم گیری نظام با آنها را.

 

http://www.kayhannews.ir/860406/3.htm#other301

نظرات شما ()

نویسنده: محمد بهشتی شنبه 86 تیر 9 ساعت 6:59 صبح

 

 منصور رضوانی

 امروز ششم تیر است، بیش از ربع قرن پیش، شنبه 6 تیر 1360: وقتی در آن ظهر گرم تابستانی در محله مستضعف نشین جنوب پایتخت، در مسجد اباذر امام جمعه محبوب تهران در بین دو نماز ظهر و عصر به سخنرانی و افشای توطئه های خط نفاق علیه یاران امام پرداخته بود، شاید در ذهن آن تروریست نابکار «فرقانی» که آن آلت قتاله، ضبط صوت حاوی بمب را بر روی تریبون خطیب فرزانه و معتمد امام در شورای عالی دفاع قرار میداد، حتی سرسوزنی نیز خطور نمیکرد که این اقدام جنایتکارانه وی و نقشه شوم ایادی و مزدوران بی جیره و مواجب آمریکا و انگلیس و اسرائیل برای گرفتن یکی از فرزندان برومند امام از مردم که اولین ضربه انتقام جویانه «منافقان بدتر از کفار» از نظام به تقاص قطع کردن دست خائن رئیس جمهور لیبرال محسوب میگردید، با مشیت الهی به ضد خود تبدیل شود و ضربه تبری که ازسوی شاخه های شجره خبیثه تروریسم با قصد ریشه کن سازی شجره طیبه این جمهوری خدایی نواخته شده بود، برعکس خود عامل و ضامن حیات نظام گردد! اما کوردلان منافق و خفاشان شب پرست غافل از آن بودند که کشتیبان این نظام و صاحب این ملک همان است که ابراهیم بت شکن را در آغوش آزر بت تراش و موسی را در دامن فرعون از بلیات و خلاصه «شیشه را در بغل سنگ» نگه میدارد!

 

آری! تقدیر چنین بود که درست و در سربزنگاه عمل کردن چاشنی بمب جاسازی شده در ضبط صوت، بلندگوی تریبون دچار اختلال شود و سروصدا و سوت بظاهر! نابهنجار (و در باطن بسیار بهنجار! و به موقع!) آن سبب شود تا خطیب مجاهد و فرهیخته به سوی اطرافیان بچرخد و با اندک تغیری به ایشان بگوید: «آقا اگر این بلندگو درست نمیشود، خاموشش کنید!» (به نقل از محافظ آن روز آقا در مصاحبه با کیهان،6 تیر83؟، ص.12، «آن زخم که بر شانه خورشید زدند») و همین چرخش خدایی سبب گردد تا موج اصلی ترکش وانفجار بمب که دقیقاً به سمت قلب آقا هدف گیری و تنظیم شده بود، به اراده الهی به هدف اصابت نکند و گزندی به قلب طپنده فرزند امام و یار امت وارد نگردد و در عوض سمت راست بدن آقا هدف اصابت قرار گیرد تا مدال افتخار جانبازی در راه انقلاب اسلامی برای همیشه آویزه آن سینه گرم باشد.

 

نکته جالب توجه دیگر اینکه در انفجار فقط چاشنی بمبی که در داخل ضبط صوت کار گذاشته شده بود عمل کرده و خود بمب نیز به طرز معجزه آسایی منفجر نشده بود و این از الطاف و تفضلات الهی بود که این گنجینه ی گرانمایه و عزیز برای رهبری امت اسلامی بعد از امام خمینی (ره) حفظ شود تا سکاندار شایسته و لایقی جهت هدایت کشتی انقلاب اسلامی در اقیانوس متلاطم استکبار جهانی بود.

 

و اینچنین شد که صدق وعده آسمانی «و مکروا و مکرالله، والله خیرالماکرین» بار دیگر اثبات گردید و مشخص شد که «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد».
براستی ایکاش میدانستیم آن شقی ابدی و تروریست بخت برگشته بعد از فهمیدن این حقیقت که ناخواسته خود عامل معجزه الهی گردیده و نیت شوم وی در سوءقصد به جان یار وفادار امام و «سرباز فداکار در دو سنگر جبهه و محراب» برعکس سبب حفظ و بقای آن ذخیره الهی برای جانشینی امام گردیده، چندبار از فرط غصه و حسرت سر به دیوار کوفته است!

 

آری! «وماتشائون الا ان یشأالله رب العالمین» و «ومکروا و مکرالله والله خیرالماکرین»، تقدیر زیبا و مشیت الهی بر این قرار گرفت تا امام جمعه محبوب تهران که نوای گرم خطبه های جمعه وی همواره تزریق کننده شور و امید و بصیرت در جان امت حزب الله بود و عضو برجسته کادر رهبری حزب جمهوری اسلامی براثر سوءقصد خائنانه دشمنان خدا و قاتلان خلق خدا آنهم در خانه خدا، مجروح گردد و لذا در جلسه شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی که فردای آن روز در دفتر مرکزی آن حزب خدایی برگزار میگردید (و بطور قطع و یقین معظم له نیز در صورت رخ ندادن آن سوءقصد نافرجام در آن شرکت می فرمود) غائب بوده و لذا بنا به مصلحت الهی در آن شب شوم و در قتلگاه سرچشمه جزو اصحاب سیدالشهدای مظلوم انقلاب و 72 یار خونین بال وی نباشد بلکه چون شهیدی زنده و ذخیره گرانقدر الهی بماند و همچنان مشام جانهای دلسوختگان را از «بوی بهشتی» و یاران بهشتی صفت وی دلنواز و پرنشاط نگاه دارد.

 

در اولین مصاحبه پس از حادثه سوءقصد و در بستر نقاهت خبرنگاری از ایشان پرسید که احساس جنابعالی نسبت به این سوء قصد و خطری که جان شما را تهدید کرد، چیست؟

 

آیت الله خامنه ای در پاسخ، این نجوای عاشقانه را با روحی فارغ از جهان مادی که ترجمان احساسات پاک یک فرزند به پدر، و شاگرد به استاد و مرید خالص به مرادش بود، فرمود: «سرخم می سلامت، شکند اگر سبوئی»

 

پاسخی که در نهایت سادگی در برگیرنده مشرب زلال عرفان بود، پاسخی آکنده از ایثار توام با معرفت، پاسخی که روح شهادت طلبی در کالبد این انقلاب دمید و خوف را از موج خیز عشق راند. عشاق حیرت زده به این روح بلند اقتدا کردند، هم آوا با این نغمه ملکوتی نماز عشق خواندند و حماسه ها آفریدند و دنیا را به تعجب واداشتند.

 

و این آخرین پیام سیدالشهدای مظلوم انقلاب، هموکه «مظلوم زیست و مظلوم مرد و خار چشم دشمنان بود» است که چند ساعت پیش از لقاءالله و شهادت مظلومانه خود در قتلگاه سرچشمه خطاب به «برادر عزیز و مجاهد» خود چنین می نویسند:

 

«بسمه تعالی
جناب حجت الاسلام والمسلمین آقای سیدعلی خامنه ای دامت افاضاته
سوءقصد نافرجام دشمنان اسلام و انقلاب و میهن اسلامی به آن برادر بزرگوار بار دیگر نشان داد که این دشمنان قسم خورده اسلام و ملت در راه مقاصد شوم خود از هیچ جنایتی خودداری نمیکنند. این تلاشهای ددمنشانه خشم ملت بپاخاسته را نسبت به این خودفرختگان روزبروز برافروخته تر و آنها را در جامعه منزوی تر خواهد ساخت. از خدای متعال خواستارم که نعمت سلامت را هرچه زودتر به آن برادر عزیز و مجاهد بازگرداند و به جهاد خود در سنگر اسلام همچنان ادامه دهند.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
سیدمحمدحسینی بهشتی
6/4/60»

 

و این نوای گرم معلم انقلاب و نخست وزیر مکتبی، شهیدرجایی– که خود دو ماه بعد در آتش کینه و نفاق نمرودیان زمان خلیل وار سوخت و جاودانه شد- است که خطاب به برادر همرزم خود مینویسد:

 

«بسم الله الرحمن الرحیم
برادر مجاهد حجت الاسلام و المسلمین آقای سیدعلی خامنه ای
به قطع و یقین می دانم که روح بزرگ ایثارگر آن برادر مجاهد، شهادت در راه اسلام و انقلاب اسلامی را فیضی عظیم و الهی می داند و در راه بندگی خدا و خدمت به اسلام و امام و امت شهید پرور از بذل جان خویش دریغ نداشته و ندارد.
در عین حال خدای بزرگ را سپاس می گویم که نقشه شوم و پلید جنایتکاران را در سوء قصد به جان شما، نقش بر آب ساخته و آن یار فداکار امام و امت را از خطر قطعی و حتمی نجات داد.
سلامت عاجل و توفیق آن برادر مجاهد را در راه خدمت به اسلام و مسلمین از درگاه احدیت مسئلت می نمایم.
برادر شما محمد علی رجایی»

 

و اینگونه شد تا ششم و هفتم تیر برای ابد روز ننگ ابدی خفاشان شب پرست و مایه رسوایی و یأس کوردلان ضد خلقی و در مقابل سند دیگری از عنایات الهی به این جمهوری خدایی گردید.

 

پیام امام خمینی (ره) به مناسبت سوء قصد نافرجام به جان آیت الله خامنه ای:


«بسم الله الرحمن الرحیم
جناب حجت الاسلام آقای حاج سید علی خامنه ای دامت افاضاته،
خداوند متعال را شکر که دشمنان اسلام را از گروه ها و اشخاص احمق قرار داده است و خداوند را شکر که از ابتدای انقلاب شکوهمند اسلامی هر نقشه که کشیدند و هر توطئه که چیدند و هر سخنرانی که کردند ملت فداکار را منسجم تر و پیوند ها را مستحکم تر نمود و مصداق «لا زال یوید هذا الدین بالرجل الفاجر» تحقق پیدا کرد.

 

اینان هر جا سخن گفتند خود را رسوا تر کردند و هر چه مقاله نوشتند ملت را بیدارتر نمودند و هر چه شخصیت ها را ترور نمودند قدرت مقاومت را در صفوف فشرده ملت بالاتر بردند. اکنون دشمنان انقلاب با سوء قصد به شما که از سلاله رسول اکرم و خاندان حسین بن علی هستید و جرمی جز خدمت به اسلام و کشور اسلامی ندارید و سربازی فداکار در جبهه جنگ و معلمی آموزنده در محراب و خطیبی توانا در جمعه و جماعات و راهنمایی دلسوز در صحنه انقلاب می باشید، میزان تفکر سیاسی خود و طرفداری از خلق و مخالفت با ستمگران را به ثبت رساندند. اینان با سوء قصد به شما عواطف میلیونها انسان متعهد را در سراسر کشور بلکه جهان جریحه دار نمودند. اینان آن قدر از بینش سیاسی بی نصیبند که بی درنگ، پس از سخنان شما در مجلس و جمعه و پیشگاه ملت به این جنایت دست زدند و به کسی سوء قصد کردند که آوای دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمین جهان طنین انداز است. اینان در این عمل غیر انسانی به جای برانگیختن رعب، عزم میلیون ها مسلمان را مصمم تر و صفوف آنان را فشرده تر نمودند. آیا با این اعمال وحشیانه و جرایم ناشیانه، وقت آن نرسیده است که جوانان عزیز فریب خورده از دام خیانت آنان رها شوند و پدران و مادران، جوانان عزیز خود را فدای امیال جنایتکاران نکنند و آنان را از شرکت در جنایات آنان برحذر دارند. ایا نمی دانند که دست زدن به این جنایات، جوانان آنان را به تباهی کشیده و جان آنان به دنبال خودخواهی مشتی تبهکار از دست می رود؟ ما در پیشگاه خداوند متعال و ولی بر حق او، حضرت بقیة الله (ارواحنا فداه) افتخار می کنیم، به سربازانی که در جبهه و پشت جبهه که شب ها را در محراب عبادت و روزها را در مجاهدت در راه حق تعالی به سر می برند. من به شما خامنه ای عزیز تبریک می گویم که در جبهه های نبرد با لباس سربازی و در پشت جبهه با لباس روحانی به این ملت مظلوم خدمت نموده و از خداوند تعالی سلامت شما را برای ادامه خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم.

والسلام علیکم و رحمة الله
روح الله الموسوی الخمینی7/4/60»

 پی نوشت:
*برگرفته از:
http://www.boradeh.com/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&t=140


نظرات شما ()

<   <<   16   17   18   19   20   >>   >
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
حجت قبول حاجی
شهید احمد
[عناوین آرشیوشده]

فهرست
75670 :مجموع بازدیدها
10 :بازدید امروز
8 :بازدید دیروز
حضور و غیاب
یــــاهـو
درباره خودم
مهر 1386 - اللهم صل علی محمد و آل محمد
لوگوی خودم
مهر 1386 - اللهم صل علی محمد و آل محمد
جستجوی وبلاگ من
:جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

لوگوی دوستان




فهرست موضوعی نوشته ها
عکس روز[16] . سیاست[11] . خبر[8] . اقتصاد[5] . جهان اسلام[5] . اسلام در ایران[4] . بین الملل[4] . فرهنگ[2] . دیپلماسی .
بایگانی نوشته ها
مهر 1386
اشتراک